باد صبا ! گذر کنی ار در سرای دوست
برگو که دوست سر ننهد جز به پای دوست
من سر نمی نهم ، مگر اندر قدوم یار
من جان نمی دهم ، مگر اندر هوای دوست
کردی دل مرا ز فراق رُخت کباب
انصاف خود بده که بود این سزای دوست ؟
مجنون اسیر عشق شد ، اما چو من نشد
ای کاش کس چو من نشود مبتلای دوست
دیوان امام خمینی رحمه الله علیه.